ظرفیت محدود پردازش اطلاعات
کودکان مبتلا به آسیبهای زبانی خاص در درک و پردازش آن دسته از عناصر نحوی که مانند برخی بخشهای انتهایی کلمات از نظر طول زمانی کوتاه هستند مشکل دارند.
این نظریه ها که نشانگر محدودیتی یکپارچه هستند، به علت آن که مشخص شده است کودکان مبتلا به آسیبهای زبانی خاص دچار مشکلات شناختی گسترده نیستند، مورد انتقاد قرار گرفته اند. در مقابل، دیدگاههای دیگری وجود دارد که میگوید گرچه ممکن است در سالهای اولیه عمر پردازش حسی ضعیف باشد، اما این مساله با رشد کودک از بین می رود و بصورتی نامحسوس درخواهد آمد. با این حال، ممکن است نارسایی اولیه اثری ماندگار بر جای گذارد. پژوهشگران دیگر بر این باورند که این کاستی ها تنها میتواند به پردازش کلامی، برای مثال حافظه موثر، منحصر شود. بطور دقیقتر، گثرکول و بدلی مساله حافظه آواشناختی ضعیف را مطرح می کنند. مشکلات ادراکی یا تمیز شنیداری، شرح کاملی از مشکلات آواشناختی کودک به دست نمیدهد، اما اثرهای ضعیف بر جای مانده حافظه که از سرعت پردازش ناشی میشود میتواند مدل موثرتر و قویتری را فراهم آورد. توضیح گثرکول و بدلی شرح کاملی است از رابطه میان سطوح مختلف زبان در هنگامی که مهارتها هنوز خودکار نشدهاند. برای مثال، هنگامی که پیچیدگی نحوی زیاد است خطاهای آواشناختی کلام نیز میتواند افزایش یابد.
پژوهشگرانی هستند که کارهای تحقیقاتی آنان میان نظریه های شناختی و پردازش زبانی پلی ایجاد کرده است. برای مثال، با استفاده از داده های میان زبانی، لئونارد و همکارانش این نظریه را مطرح کرده اند که کودکان مبتلا به آسیبهای زبانی خاص در درک و پردازش آن دسته از عناصر نحوی که مانند برخی بخشهای انتهایی کلمات از نظر طول زمانی کوتاه هستند و تکیه کمی دارند مشکل دارند. این مساله با این واقعیت پیچیده تر میشود که ظاهرا این کودکان تکواژهایی را که ارتباط معنایی روشنی دارند و از پشتیبانی بافتاری برخوردارند، بهتر درک میکنند. برای مثال درک علامت "S" جمع که در انگلیسی به اسم اضافه میشود بسیار ساده تر است از "S" سوم شخص مفرد که به فعل افزوده میشود. همچنین گفته میشود در زبانهای آلمانی و عبری که ساخت شناسی واژگانی (تکواژشناسی) از نظر کارکردی اهمیت دارد توانایی های اندک کودک در پردازش به این زمینه معطوف میشود در حالی که در زبان انگلیسی اغلب اوقات جمله ها بدون نیاز توجه فراوان به ریخت شناسی واژگانی درک می شوند، کودکان در فراگیری این نوع دانش زبانی با اشکال روبرویند بنگرید به لئونارد و همکاران، مک گریگور، و آلن (۱۹۹۲) و لئونارد و دورمی.
در پایان بورتولینی Bortolini و لئونارد اظهار می کنند کودکان مبتلا به آسیبهای زبانی خاص بطور مشخص در انتهای پایینی پیوستار بهنجار فراگیری زبان جای می گیرند، و نیز آن که آنان مجموعه ضعیفی از ویژگی های موردنیاز را برای فراگیری زبان در اختیار دارند که اجازه تشکیل ساخت و کار متفاوتی را برای این کار به آنان نمیدهند. همان گونه که جودیت جانستون میگوید: من در میان افرادی هستم که معتقدند دستگاه فراگیری زبان (LAD) چیزی فراتر یا کمتر از توانایی های کلی پردازش اطلاعات که بطور کلی ذهن را تشکیل میدهد نیست. از این دیدگاه کودکان قادر خواهند بود نظام زبانی را از طریق به کارگیری توانایی های مشاهده سازماندهی و تحلیل نمونه های زبانی که می شنوند فراگیرند. از سوی دیگر نظریه پردازاتی هستند که معتقدند کاستی های زبانی بخصوص، علت زیربنایی و اصلی آسیبهای رشدی زبان هستند و اغلب اوقات در دستگاه فراگیری وارد میشوند و در کار آن اخلال می کنند.
مدل های زبان شناختی پردازش زبان
از بحث بالا در مورد جنبههای مختلف پردازش زبان در انسان پیداست که این زمینه پر است از فرضیههای گوناگون از نیمههای دهه ۱۹۶۰ موجی از مطالعات تجربی در این زمینه به راه افتاده است که هدف آن رسیدن به درکی روشنتر از ماهیت پردازش زبان است. متاسفانه مطالعات انتشار یافته در این مورد تا اندازه ای به علت یافته های ضد و نقیض، تنها تاییدی بوده است بر شرایط هزار توی کنونی در این باره. با این حال، اعتقاد عمومی بر این است که هر مطالعه ای درباره رفتار زبانی نیازمند چارچوبی است که اطلاعات توصیف شده در آن جای گیرد، چرا که این مطالعه ها نمیتواند در خلاء صورت گیرد. افزون بر آن هنگامی که زبان مورد بررسی، دچار اخلال و اشکال باشد نیاز به چارچوب و مدل حتی شدیدتر نیز خواهد شد. در نبود چنین مدلی هدف نهایی که رسیدن به نوعی انسجام در طبقه بندی این اختلال هاست احتمالا دچار اشکال خواهد شد.در اینجا، منظور ارائه مدلی است که تمامی عوامل شناخته شده در بررسی های بالینی و کارهای تجربی در آن جای گیرد و بخوبی نشانگر اختلالهای رشدی زبان باشد. این مدل اولین بار توسط داگیرالا Duggirala و داد Dodd و سپس توسط داد دوباره مطرح شد. در این مدل، علت تمرکز بر توصیف فرایندهایی که احتمالا زیربنای اصلی تولید زبان هستند، گرایش به برجسته کردن درون داد (دریافت زبان) و ذخیره سازی زبانی بوده است. در سطح مفهومی، سخنگو از پیامی که باید منتقل شود تصوری دریافت میکند. ممکن است در این مرحله از برنامه های زبانی، به دلیل جنبه های کاربردی، پیش بینیهای لازم برای تولید زبان نیز در برنامه وارد شود. اگر پاره گفتار تولیدی بخشی از گفتگوی ادامه داری باشد، بازخورد لازم از واکنش های شنونده به دست خواهد آمد و بدین ترتیب پاسخ یا پیام جدید بر مبنای آن شکل خواهد گرفت.
منبع: اختلالهای رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص133-130، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}